دیجیتال مارکتینگ خیلی جوونه و اگه بخوام به یک انسان تشبیهش کنم قطعا یک پسر و یا یه دختر جوون از نسل Z هست.
به نظر من دیجیتال مارکتینگ هم مثل پدر و یا مادر بزرگوارش یعنی آقا و یا خانم مارکتینگ، تلفیقی از دانش و هنره. البته اینجا همه اتفاقات توی دنیای مجازی رخ میدن(که البته تاثیرش رو روی زندگی حقیقی ما میذارن) و به نظرم حال و هوای هنریش پررنگ تر هم هست.
من هرچه در زمینه دیجیتال مارکتینگ یاد گرفتم از آقای عادل طالبی و دوره آنلاین و فوق العاده دیجیتال مارکتینگ ایشون بوده. بنابراین برای تعریف اینکه دیجیتال مارکتینگ چی هست، سری میزنم به تعریف ایشون از این مفهوم نسبتا نوین.
آقای طالبی دیجیتال مارکتینگ رو “استفاده هوشمندانه از ابزارهای موجود در فضای دیجیتال به شکلی که به کسبوکار کمک کند تا به اهداف تعیین شده در بازاریابی برسد” تعریف میکنند.
آنلاین مارکتینگ، بازاریابی آنلاین، بازاریابی دیجیتال و بازاریابی اینترنتی نام های دیگری هست که در ادبیات مارکتینگ ایران از اونها به عنوان مترادف دیجیتال مارکتینگ استفاده میشه.
دیجیتال مارکتینگ شاخههای مختلفی داره که معمولا دیجیتال مارکترها در یک، دو یا سه دسته از اونها متخصص میشن. البته هستند کسانی که اصطلاحا جنرالیست هستند و تو بیشتر این زیرشاخه ها متخصص و کاربلدند.
وبسایت دانشگاه Southern New Hampshire برای دیجیتال مارکتینگ هشت دسته کلی معرفی کرده:
حالا من تلاش میکنم هر کدوم از انواع دیجیتال مارکتینگ رو به زبان ساده و خیلی مختصر توضیح بدم.
به قول آنت سیمونز بهترین قصهگو برنده است. شاید بشه گفت اساسی ترین قسمت دیجیتال مارکتینگ محتوای قوی و کارسازه که باید با هدف جذب یا نگاهداشت مخاطب به ذهن و روانش رسوخ کنه.
نکته مهم دیگه انتخاب کانال درست انتشار محتواست که بنا بر سلیقه و بینش مخاطب میتونه متفاوت باشه. مثلا گاهی ممکنه تو یه بازار خاص محتوای ویدئویی برد بیشتری داشته باشه اما تو یه حوزه دیگه مخاطب از لحاظ محتوایی با پادکست بهتر تغذیه شه.
بنابراین اینجا موضوع تنها تولید محتوای جذاب و گیرا نیست بلکه انتخاب رسانه انتشار اون هم بسیار مساله مهمیه.
در مورد اهمیت محتوا هرچی بگم کمه. محتوای برنده می تونه باعث آشنایی مخاطب با برند بشه و خیلی راحت تو زمان طلایی خرید به تصمیم مخاطب جهت و سو بده. محتوای خوب قابلیت اینو داره که تو ضمیر ناخودآگاه مخاطب بشینه و حتی تا سالها تو ذهنش موندگار شه.
اصولا پیامی که با هدف آشنایی مخاطب با برند، جذب یا نگاهداشتش و یا هر هدف تجاری از مجرای ایمیل ارسال بشه در این دسته قرار میگیره. خیلیا میگن امروزه و با گسترش شبکههای اجتماعی دیگه کمتر آدما ایمیلهاشون رو چک میکنند و عملا ایمیل مارکتینگ مرده. اما بد نیست بدونین اگر از این ابزار به صورت هدفمند استفاده بشه خیلی هم کاربردیه. این اتفاق البته تو بیزنسهای B2B یعنی جایی که فروشنده و خریدار هر دو جنس یک کسب و کار هستند درصد موفقیت و فروش خیلی بالاتری داره.
منظور از استفاده هدفمند از ایمیل مارکتینگ اینه که از ارسال ایمیل های فلهای و اسپم به شدت خودداری کنیم(که در واقع با انجام اون کار نتیجه معکوس میگیریم) و دقت کنیم به مخاطب درست و در زمان درست ایمیل بزنیم.
به نظر شما اگر تیم خرید یک کسب و کار بزرگ بخوان مثلا خرید نوعی از مواد اولیه برای کسب و کارشون انجام بدن آیا شبکه های اجتماعی جای مناسبی برای جلب نظرشون هست یا یک ایمیل رسمی و هدفمند؟
Search Engine Optimization که به غلط و در زبان فارسی به عنوان سئو جا افتاده. این مبحث خیلی گسترده و پیچیدست و ساعتها زمان برای صحبت درموردش کمه. اما برای یک آشنایی ساده با مفهومش باید گفت که سئو در وهله اول فرآیند شناسایی کلمات و سوالاتی است که مخاطب هدف برای جستجو در یک موتور جستجوی خاص مثل گوگل مطرح میکنه. بعد تولید محتوای مناسب برای پاسخ به اون سوال و مشکل مخاطب و نهایتا گرفتن رتبه بالا از موتور جستجو با هدف نمایش این محتوای تولید شده است.
در این میان باید حواسمون باشه که محتوامون قابل فهم، با اصول نگارشی صحیح و از لحاظ کوتاهی و بلندی متناسب با نیاز جامعه هدف باشه. یادمون باشه که ما برای انسان محتوا تولید میکنیم و نه برای ربات. مطمئن باشین اگر در تولید محتوا به دنبال حل مشکل مخاطب باشین قطعا گوگل هم اهمیت بیشتری برا محتواتون قائل میشه.
ضمنا، یه سری نکات فنی رو که محتوای ما رو برای موتورهای جستجو قابل فهمتر میکنه و اهمیتش رو براشون بالاتر میبره رو هم باید لحاظ کنیم.
دست آخر، محتوای ما باید اونقدر ارزشمند باشه که از سایتها و شبکههای اجتماعی مرتبط بتونه لینک بگیره و به نوعی بتونه تو حوزه خودش تبدیل به یک مرجع بشه.
همه فعالیت های بالا در دو دسته سئوی on-site و off-site انجام میشه.
فعالیتهایی هستند که شما برای سئوی سایتتون تو خود سایت انجام میدین. مثل تولید محتوای مناسب با اصول نگارشی درست یا توجه به تگ های title و description و … .
مربوط به کارهایی میشه که شما بیرون از سایت خودتون با هدف گرفتن جایگاه بالاتر در موتورهای جستجو انجام میدین. مثلا شما میتونین از سوشال مدیا مارکتینگ، ویدئو مارکتینگ، پادکست و پست مهمان در بلاگ های مرتبط دیگران برای لینک سازی استفاده کنین.
نکتهای که اینجا هست اینه که همواره در مسیر سئوی کلاه سفید حرکت کنیم و از ورود به حوزه سئوی کلاه سیاه یا black hat بپرهیزیم.
سئوی کلاه سفید یا White Hat SEO
تولید محتوای مناسب و توجه به نکات فنی مورد تایید گوگل که با هدف بهبود تجربه کاربر و حل مشکلش انجام بشه تو این دسته قرار میگیره. اینجوری شما بدون اینکه کسی رو وادار کنین میتونین بهراحتی و تنها به سبب ارزش محتواتون لینک سازی کنین.
تنها ایراد این استراتژی زمانبر بودنشه اما نباید فراموش کرد که اگرچه موفق شدن با استراتژی کلاه سفید ممکنه زمان بره اما غالبا نتایج پایدارتر و به همراه داره.
تمام کارهاییه که با آمیزهای از فریب و تقلب به دنبال رتبه گرفتن تو موتور جستجو باشیم . مثل پرداخت پول به سایت های دیگه در ازای دریافت لینک، یا استفاده بیش از حد از کلمات کلیدی که بهش Keyword Stuffing هم میگن.
سئوی کلاه سیاه ممکنه نتایج آنی خوبی بده اما ممکنه در آینده گوگل شما رو زیر ذرهبین خودش ببره و جریمههای سنگینی براتون در پی داشته باشه.
باتوجه به پیشرفت گوگل در تشخیص این دست موارد به شدت توصیه میشه که سمت سئوی کلاه سیاه نرید.
دسته آخر شامل همه فعالیت هایی میشه که مابین دو دسته فعالیتهای بالا قرار میگیرن و مشخصا نمیشه که دقیقا کلاه سیاه هستند یا سفید. مثل تولید یه محتوای خیلی باکیفیت و خریدن لینک برای اون.
به عنوان یه جمع بندی شاید به طور کلی بشه گفت که سئو فرآیند جذب ترافیک باکیفیت و حداکثری برای یک وبسایته، اما بازهم میگم که مبحث سئو خیلی خیلی عمیقتر از این حرفاست.
هرگاه ما با اهداف مارکتینگی از اپلیکیشنها و پلتفرمهای شبکههای اجتماعی استفاده کنیم وارد این دسته از انواع دیجیتال مارکتینگ شدیم. شبکههای اجتماعی، به ویژه در گروههای محصولی خاص، به شدت میتونن در ساخت یک برند، آگاهی از برند، گرفتن ارتباط با مخاطب برند، افزایش فروش و جذب ورودی به سایت کمک کنند.
بیشتر ما با این مفهوم جذاب آشنا هستیم. گروهی از افراد هستند که به سبب ویژگیهای خاصی که ممکنه داشته باشن برای عموم مردم میتونن جذاب باشن. این افراد گاهی متخصص یک حوزه هستند و یا نقش یک فرد تاثیرگذار رو در میون یک جامعه خاصی از افراد بازی میکنند. اینها اینفلوئنسرها هستند.
قدرت اینفلوئنسرها با تعداد فالوورهای اونا در شبکه های اجتماعی و میزان تعامل این فالوورها با محتواهای تولید شده توسط این اینفلوئنسرها سنجیده میشه.
بهره گرفتن به جا از اینفلوئنسرهای هر حوزه به شدت در آگاهی از برند، اعتماد سازی، افزایش فروش و نرخ ورود به سایت موثره.
برای همینه که بعضی از کسب و کارها به سراغ اینفلوئنسرها میرن و نتیجه خوبی هم که میگیرن گواهی بر استقبال بیشتر از این سبک از دیجیتال مارکتینگ هست.
این نوع از مارکتینگ یه جور مشارکت در فروش به حساب میاد. در طی این فرآیند محصول توسط یک واسطهای به خریدار فروخته میشه و در قبال هر واحد از فروش، درصدی هم به اون فرد واسط تعلق میگیره. گاهی اوقات ممکنه فرد یا سازمانی به علت مسائل زیادی مثل محلی بودن در بازار هدف، اعتماد و یا هر موضوع دیگهای به مصرف کننده نوع خاصی از محصول و یا خدمات دسترسی بیشتر و بهتری داشته باشه و به همین دلیل قدرت فروش از طریق این کانال خیلی بیشتر باشه.
درواقع افیلیت مارکتینگ نوعی برون سپاری فروش به حساب میاد.
هر نوع فعالیتی که برای پروموت یک محصول یا خدمت از طریق اسمارت فوتها و تبلتها در جهت دسترسی به یک جامعه هدف خاص انجام بشه در این دسته قرار میگیره.
پرواضحه که ابزارهایی مانند ایمل، پیامک و شبکههای اجتماعی که هرکدوم یک مبحث مجزا در دیجیتال مارکتینگ محسوب میشن، در اینجا جز ابزارهای موبایل مارکتینگ به حساب میان.
در این نوع از مارکتینگ آژانس هایی تحت عنوان پابلیشرها در سایت های پر بازدید در موضوعات مختلف بخش هایی از سایت رو اجاره میکنند و پس از اون این قسمتها رو برای تبلیغات در اختیار کسب و کارهای دیگه قرار میدن.
مثلا ممکنه یک پابلیشر که تو سایت ورزش سه بخشی از سایت رو اجاره کرده این قسمت رو(به صورت تبلیغ بنری) به یک فروشگاه لوازم ورزشی(که احتمالا مشتریان بالقوهاش به این سایت سر میزنند) برای نمایش اجاره بده و در ازای هر کلیک که یک ورودی به سایت اون فروشگاه محسوب میشه، اون رو شارژ کنه.
گوگل ادز هم از جمله مباحث بسیار عمیق و دارای پیچیدگیهای زیاده که اینجا سعی کردم خیلی خلاصه و ساده درموردش توضیح بدم.
تصور کنین که سایت شما برای گرفتن رتبه بالا در نتایج جستجو وارد یک مزایده شده. رتبه گرفتن سایت شما در نتایج جستجوی گوگل معلول دو آیتم Quality Score و CPC هست.
نمرهای بین یک تا ده هست که سه عامل در تعیین این نمره موثرند.
CPC BID مخفف Cost Per Click و بیانگر هزینهای هست که شما حاضرید برای هر کلیک بپردازید. در نظر داشته باشین اگر فکر میکنین که با پرداخت هزینه بیشتر برای کلیک و سرسری گرفتن بقیه موارد رتبه خودتون رو میتونین بالاتر ببرین سخت در اشتباهین. چون مطمئن باشین بقیه هم بیکار ننشستن و اینطوری کلا استاندارد هزینهها رو بالاتر بردین و این وسط فقط گوگل سود میبره و سر من و شما بیکلاه میمونه.
شباهت های بسیاری تو استراتژی استفاده از این نوع مارکتینگ با ایمیل مارکتینگ وجود داره. اینجا هم باید از ارسال sms اسپم و یا مزاحم پرهیز کنیم و تلاش کنیم با کسب اجازه و رضایت مخاطب برای فرد مناسب در زمان مناسب براش پیام ارسال کنیم که درواقع این جوری فعالیتمون هدفمند میشه.
مزیتی که sms Marketing یا بازاریابی پیامکی نسبت به ایمیل مارکتینگ داره اینه که آدما بیشتر به گوشیهای موبایلشون سر میزنن تا ایمیلهاشون و همینه که باعث استفاده گسترده از این نوع مارکتینگ شده.
یکی از کارای دیگهای که برای هدفمندتر شدن بازاریابی پیامکی میشه کرد اینه که وقتی مخاطب وارد یک منطقه جغرافیایی خاص مثلا نمایشگاه لوازم آرایشی بهداشتی میشه، یک پیام هدفمند(از طرف یه غرفهدار تو همون نمایشگاه)به شمارهاش ارسال بشه. اینجوری پیام رو به احتمال زیاد به فرد مناسب در زمان مناسب فرستادیم و احتمال اینکه مخاطب به اون غرفه خاص سر بزنه بالاتر میره.البته حتی با این روش بازهم تا اندازهای امکان ارسال پیام اسپم وجود داره.
یکی از مهمترین مزیت های دیجیتال مارکتینگ فراهم بودن بسترهای گوناگون و نسبتا دقیق برای اندازه گیری KPI ها و یا همون شاخص های کلیدی عملکرده. وجود ابزارهای مختلف دست تیم مارکتینگ رو برای تعریف و رصد اهداف متعدد خیلی باز گذاشته. شما می تونین به راحتی رفتار کاربر رو در سایتتون مشاهده کنین و به صورت خیلی پویا براساس بازخوردی که دریافت میکنین طراحی و ارائه محتوا و محصولتون رو متناسب با خواست کاربر بهینه سازی کنین.
Google Search Console, Google Tag Manager, Google Analytics و Microsoft Clarity از جمله مهمترین ابزارهای آنالیز و بررسی سایت و رفتار کاربران هستند. همه این ابزارها متعلق به گوگل هستند به جز Clarity که مال Bing هست.
جهان دیجیتال مارکتینگ پیوسته در حال گسترشه و ظهور و بروز AI سرعت و کیفیت این داستان رو تحت تاثیر خودش قرار داده و سرعتش رو دوچندان کرده.
این دانش به شدت پویاست و آن چیزی که برای یک دیجیتال از نون شب واجبتره مطالعه هرروزه و آپدیت بودن تو این رشته هست.
پانورامارکت یک پویش است در گستره سپهر مارکتینگ
3 پاسخ